الهه ی الهام
انجمن ادبی
«سرود زندگی» وقتی با احساس کودکانه به سراغ به سراغت می آیم و در میان حرف هایم بزرگ می شوم، با تو بودن برایم زیبا می شود.زندگی در کنار سخنان شیرینت معنا می یابد و عشق و محبت تو کفایتم می کند. خاطری آسوده می بخشی ام، آن گاه که می گویی:« آرام باش، همه چیز را می دانم!»عطر مهربان کلامت، آرامم می کند. تاریکی با نوازش های آهسته ات پس می نشیند و سپیده با طنین گوشنواز ترانه ات، آغاز می شود. ای بهترین سرآغاز،زبان را توان توصیفت نیست. چه بگویم که نمی توانم؟! از معنای با تو بودن تا با نبودن را که می دانیم؛ پس چیست که به فراموشی سپرده شده است که این قدر تو را از ما دریغ کرده؟ شاید قلب های یخی، شاید تهاجم گناهان، شاید افکار آلوده تر از کردار و شاید هزاران شاید دیگر... خدایا هر چیزی که تو را از ما گرفته، نابود کن؛ هرچند شاید آن زمان خودمان هم نابود شویم و از بین برویم...! مریم احمدی دبیرستان حبیبی عدل نظرات شما عزیزان: یک شنبه 10 دی 1391برچسب:, :: 9:42 :: نويسنده : حسن سلمانی
موضوعات آخرین مطالب آرشيو وبلاگ پيوندها
تبادل
لینک هوشمند
نويسندگان |
||
|