الهه ی الهام
انجمن ادبی
استاد مجید خادم در نمایشگاه پایتخت خوشنویسی سعدالسلطنه- قزوین پنج شنبه 30 آبان 1392برچسب:پایتخت خوشنویسی,قزوین,مجید خادم,الهه ی الهام, :: 19:26 :: نويسنده : حسن سلمانی خوشنویس: مجید خادمی
« جامانده...»
کوله تنهایی ام انگار باز راهوار راه ناهموار تو
مسعوده جمشیدی "یول" یارادانیم یاخشی بیلیر یولوم کیملرین یولودور. دوننین صحبتی دگیل، لاپ قدیملرین یولودور. منی قیش،یاز آنان یوللار، تانریا اوزانان یوللار، حلالیق قازانان یوللار، خوش قدم لرین یولودور. قولاغ حاقدان گلن سسده، کئونول گونده بیر هوسده، منیم یولوم پرده اوسته یانان سیم لرین یولودور. روحوم یوللارا بلددی، یول چاشانلار خجالتدی. نوح ،ابراهیم ،محمددی، یول آداملارین یولودور. "راه" آفریدگارم نیک می داند راهم راه جه کسانیست. صحبت دیروز نیست راه پیشینیان است. راهم راه زمستان و بهار ره بسوی کردگار راه حلال طلبان، راه ،راه خوش قدمان. گوش بر ندای برآمده از حق، دل هر روز بر صد هوس، راهم به روی پرده ها راه سیم های سوخته است. روحم به این راه ها آشناست، گمراهان شرمسار. راه نوح ،ابراهیم ، محمد راه ،راه آدمیان است. شاعر: زلیم خان یعقوب دیلمانج: زین العابدین چمانی "مزار داشلاری"
آغریا هیکلدی، درد آبیده
بو آغری داشلاری،آزار داشلاری.
یازدا یاغیش دویر،قیشدا قار باسار،
پوزار ناخیشلاری،پوزار داشلاری.
هر گلن اوخویور آدی ،سوی آدی،
هره بیر طرفه یوزار داشلاری.
زمان ایتیرسه ده توزاناغیندا،
اوستالار وورهاوور یازار داشلاری.
داش یونن قیمتین باهالاشدیریب،
همیشه دبده دی بازار داشلاری.
عومرون سون عنوانی، سون نیشانگاهی،
باخار بیر بیرینه مزار داشلاری.
"سنگ مزار"
نماد درد است،یادمان رنج
این سنگ های مزار ،سنگ بوته زار .
در بهار باران می فشاردش،
در زمستان نهان به زیر برف،
پاک می کند نقش و نگار ها را
هر کس میخواند نامش را ،شهرتش را
هرکس به گونه ای تعبیر و تفسیر میکند.
گر در گرد وغبار زمان محو شوند
باز استادان پی در پی میتراشند .
سنگ تراش قیمتش را گران کرده است،
همیشه بر همان سیاق است سنگ های بازار.
آخرین عنوان عمر ،آخرین نشانیش،
به یکدیگر می نگرند این سنگ های مزار.
دیلمانج:زین العابدین چمانی پاییز 1392 دو شنبه 27 آبان 1392برچسب:شعر ترکی,الهه الهام,زلیمخان,زین العابدین چمانی, :: 12:47 :: نويسنده : حسن سلمانی
بازگشت همه به سوی اوست! با خبر شدیم مادربزرگ دوست و همکار عزیزمان،« جناب آقای کاظم کلیچ »دار فانی را وداع گفته و به ملکوت خدا، به آنجایی که بایسته و شایسته ی مقام والای اوست، عروج کرده است. خبرمرگ تلخ است و تکان دهنده؛ البته بیشتر برای ما که بر زمین به جا می مانیم وگرنه خوب می دانیم که جای همه ی مادرها «بهشت» است و بس!مخصوصاً این مادر مرحوم که در ایام عزاداری سرور و سالار شهیدان؛ حضرت اباعبدالله الحسین،ما را ترک کرده تا میهمان خوان کرم این خاندان، در آسمانها باشد. برای بازماندگان صبر و اجر مسئلت داریم.
روحش شاد و قرین رحمت باد.
آمین!!!
از طرف مجید خادم و حسن سلمانی
« ماست ها را کیسه کردن»
تهیه کننده:401
از سال های برف و بنفشه تنها خماری باقی مانده است و سایه ای از خاطرات که چون اشباح شبانه در اتاقم پرسه می زند. پدرم می گفت : "آل کاپون" هم که باشی1 سرو کارت با "آلکاتراز " است2 حالا که خوب فکر می کنم می بینم که از "محلۀ چینی ها" 3 تا همین" کوچه سرخپوست ها" ی خودمان 4 راه دوری نیست. پدر که نصیحتم می کرد نمی بر چشمان دریایی اش می نشست که هیچ تناسبی با تکان شدید شانه هایش نداشت. یک روز در " آخر خط " نازی آباد 5 بر سطح پالتی / آلوده و هزار رنگ نوشته بودند: "سوپر مارکت دنیا" با خودم گفتم: وقتی که خطاط در چار راه روزمر˚گی واگویه های شاعران را بر ابر و باد نقش می کند و به عابران می فروشد باید به آخر خط ایمان آورد. حالا که بار دیگر بنفشه ها سر از برف بیرون آورده اند می خواهم که پدر را با خط یک مترو به آلکاترازبرده تا با شمَ پلیسی اش چاره ای برای فرار بیاندیشد. محمدجلیل مظفری 1- آل کاپون معروفترین گانگستر آمریکا و بزرگترین نماد قانون شکنی در دهه ۱۹۲۰ آمریکاست. آلفونسه گابریل کاپون در ۱۷ ژانویه سال ۱۸۹۹ متولد شد و در ۲۵ ژانویه ۱۹۴۷ زندگی را بدرود گفت. او مقداری از دوران محکومیتش را در زندان آلکاتراز گذراند. در زندان دچار مشکلات روحی و روانی شد. حتی چند ماه آخر محکومیت را در بیمارستان روانی گذراند. او در سال ۱۹۴۷ در پی ایست قلبی درگذشت. 2- آلکاتراز جزیرۀ کوچکی است در خلیج سانفرانسیسکو که در سال ۱۸۵۰ به عنوان تاسیسات نظامی بنا شد و پس از آن تا سال ۱۹۳۳ بعنوان یک زندان نظامی کاربری داشت. در ماه اوت سال ۱۹۳۴ به زندان فدرال تبدیل شد و ۲۹ سال مقر جنایتکاران حرفهای - از جمله آل کاپون، رابرت فرانکلین استرود (که به پرنده باز آلکاتراز معروف بود) و آلوین کارپیس که با سابقهترین زندانی آلکاتراز به شمار میرفت - بود. 3- محله چینیها یا (چاینا تاون) به مرکزیت خیابان گرانت و خیابان استاکتون (سن فرانسیسکو) در شهر سان فرانسیسکو و در ایالت کالیفرنیا قرار دارد. این محله به محل تجمع خلاف کاران معروف است ، چنانچه فیلمی در ژانر جنایی، مرموز، مهیج، درام با همین نام ساخته شده است. کارگردان این فیلم رومن پولانسکی است. این فیلم در سال ۱۹۷۴ میلادی ساخته شد. از بازیگران این فیلم میتوان به جک نیکلسون و فی داناوی اشاره کرد. 4- کوچه ای واقع در ضلع غربی ابتدای خیابان لاله زار . 5- نام ایستگاهی درمحل ی نازی آباد تهران. دئدیم-دئدی دئدیم گور ساچلارین نه تئز آغاردی پاییزین سالدیغی قیرو دور دئدی دئدیم- عوئمور نه دیر سندن ائوتری اجلین الینده بیر اوو دیر دئدی دئدیم بختین سنه هئچ یار اولدو مو؟ گوئز لری کور اولوب،قاراو دیر -دئدی دئدیم-هانسی دیار یئتیریب سنی یوردوم یاد ائل لرده گیروو دور -دئدی
گفتم-گفت گفتم :زلف سیاهت چه زود سپید گشت گفت: کولاک پاییز است بر آن نشسته گفتم: چیست عمر به نزد تو گفت:صیدی است به دست اجل گفتم:بخت هیچ یارت شد آیا ؟ گفت: چشمانش کور گشت و به کلی ندید گفتم:دست پرورده کدام دیاری گفت:سرزمینم نزدبیگانگان گرو مانده است. دیلمانج:زین العابدین چمانی «چغیریش» چیرپیرام قاپینی یوموروقنان جیرمالاییرام پنجره لری من بوغولماقدایم،بوغولماقدا بئزمیشم من هر نه دن قویون چیغیریم،های سالیم: آی، سیزلنم! آچین بو قاپیلاری! من بیر آچیخ یئر ،هاوا آختاریرام بیر دام اوستو بیر داغ باشی بیر چوئل گئنیشلیگی بلکه اوردا هاوالانیم آه ! ایستیرم اوجادان چیغیرام سسیم سیزلره چاتسین ! من چیغیرماغا نفس چئکمگه گرکلی اولان، قاپینی یموروقلایان پنجره لره جیرماقلاشان کیمسه کیمی احتیاجیم وار! من های- کوی سالاجایام بو هاینان، گَره ک منیم دادیمه چاتاسیز سیز ای یاتمیش، نئچه اویموش کیمدیر منلن چیغیریشا! شاعر: زین العابدین چمانی 25/10/88 "جینگ آی" جینگ آی مشهور به جیانگ هایچینگ متولد چین به سال 1910م.و متوفی 1996م. جینگ آی که اهل جینهوای ژجیانگ و پسر یک ملاک ثروتمند بود ،استعداد شعر و شاعریش را از همان اوان کودکی نشان داد و علاقه وافر خود را به علم اندوزی در زبانهای غربی در طول زندگیش حفظ کرده است .آی در سال 1928برای تحصیل به فرانسه رفت و هم تحت تاثیر شعر فرانسه قرارگرفت و هم عقاید دموکراسی غربی.به دنبال بازگشتش از فرانسه در سال 1932بخاطر این عقاید خطرناک سه سال را در زندان سپری کرد .یک سال پس از رهائیش از زندان نخستین مجموعه از اشعارش را به نام "رودخانه دایان "منتشر ساخت.از این کتاب به گرمی استقبال شد و بطور گسترده ای رواج یافت و جایگاه وی را بعنوان یکی از شاعران پیشرو معاصر چین تثبیت کرد . نگرانی زیاد وی و همدردی بی حد و حصر وی با محرومین و آفرینش هنری از زندگی دهشتبار بینوایان با آموزه های ادبی مائو همانندی یافت . این امر به وی کمک کرد تا شغلی مانند ویراستاری مجله "ادبیات عامه " را از سالهای 1949 تا 1953 به دست گیرد -مجله ادبی رسمی که در خدمت توسعه و پیشرفت ادبیات در جمهوری خلق چین شد. آی بعنوان عضو پیشرو شعر سپید و طرفدار بیان آزاد در سال 1957 بعنوان یک راست گرا محکوم شد و در نتیجه انتقادش از حزب به اردوگاههای کار اجباری در جینجیانگ و هلون جیانگ فرستاده شد . در سال 1961میلادی از این اتهام تبرئه شد . با این وجود "آی" دیگر تا سال 1978 دست به قلم نبرد . مترجم : زین العابدین چمانی شنبه 25 آبان 1392برچسب:ادبیات جهان ,,,الاهه الهام ,,,زین العابدین چمانی, :: 12:43 :: نويسنده : حسن سلمانی « بلا آخمادولینا» بلاآخمادولینا، متولد روسیه به سال 1937 م است.نام کوچک ایزابلا آخاتوآناست که از تبار تاتار و ایتالیایی است. و در اوج حکومت استالین در مسکو به دنیا آمد. اولین کارش به نام« شجره نامه» در سال1955.م منتشر شد. نخستین مجموعه اشعرش به نام « نخ» در سال 1962.م چاپ شد. وی در سال 1960.م از موسسه ی ادبی گورکی فارغ التحصیل شد. در دهه ی پنجاه میلادی ابتدا با یوگنی یوتوشنکوی شاعر و سپیس با یوری ناگیبین نثر نویس ازدواج کرد. آخمادولینا که شاعر غزلسراست بارها در شعرش زندگی در کلانشهرهاو وضعیت زنان و مادری را در اتحاد جماهیر شوروی مورد خطاب قرار داده است. آخمادولینادر کارش به دنیای مادی و اشیائ بی جان روح و عواطف تازه ای دمیده است .وی پس از انتشار The chills"سرما"(1968)به ندرت آثارش را به چاپ رسانده است.هر چند "Dreams of GEORGIA"رویاهای گرجستان» را در سال 1977.م به زیور طبع آراسته است. مترجم: زین العابدین چمانی واژه های فارسی به کار رفته در قرآن(3)
گرد آوری: 401
بنگر به خشم چهره ی تاتارش
شاعر: محمدجلیل مظفری خوشنویس: مجید خادمی
با داس زرد وحشی ِ خون بارش
باز آمده به قصد درو پاییز سه شنبه 21 آبان 1392برچسب:, :: 15:33 :: نويسنده : حسن سلمانی چترها منتظر بارانند آسمان گریه ندارد انگار ابرهای یله سرگردانند شعر: محمدجلیل مظفری خوشنویس: مجید خادمی سه شنبه 21 آبان 1392برچسب:, :: 15:23 :: نويسنده : حسن سلمانی
خورشید بر فراز شب ِ خیمه ها دمید مهتاب مژده داد " حُر " از سپاه کفر به آزادگی رسید محمدجلیل مظفری سه شنبه 21 آبان 1392برچسب:, :: 15:19 :: نويسنده : حسن سلمانی بیست و یکم آبان ماه زادروز علی اسفندیاری است. همان نیما یوشیج عزیز خودمان؛ کسی که به شایستگی ابداع کننده شیوه ی نوین در شعر فاخر فارسی است و می توان او را پدر شعر امروز فارسی نامید. به یمن این روز یکی از زیباترین و آشناترین سروده های پیرمردی که به قول جلال آل احمد، چشم ما بود، را می آورم: « تو را من چشم در راهم» تو را من چشم در راهم شباهنگام که می گیرند در شاخ تلاجن، سایه ها رنگ سیاهی را وزان دلخستگانت راست اندوهی فراهم تو را من چشم در راهم شباهنگام در آن دم که بر جا، درّه ها چون مرده ماران، خفتگانند در آن نوبت که بندد دست نیلوفر به پای سرو کوهی دام گرم یاد آوری یا نه من از یادت نمی کاهم تو را من چشم در راهم!
زنگ کلاس ها را زودتر ازموعد زده اند واین خیل پرشوردختر هاست که به سمت حیاط سرازیر می شود. آرام و روان پله هارا پایین می آیم گرچه ازین جمعیت عجول چندین بارتنه میخورم. نوای محزون نوحه گری مردی که ازبلند گوی خاک گرفته مدرسه پخش می شود، دلتنگی ام را رقیق ترمی کند. جز این صدا هیچ نمی شنوم. کناری ایستاده ام. چه آسمان ابرآلودی! چه آتش سردی؟!!! درچشم برهم زدنی پیکره ی خیمه ها متلاشی می شود. یک لحظه پیرزن خدمتکار مدرسه را می بینم که از آن طرف حیاط با گام های سنگین وسریع می آید وسط معرکه دخترها را کنار می زند و اززیر پایشان تکه پارچه ی سبزنیم سوزی را بیرون می کشد ومی رود، چشم هایش غمگین و نمناک... مسعوده جمشیدی نام کتاب: سالار مگس ها نویسنده: ویلیلام گلدینگ مترجم: سوسن اردکانی انتشارات: آپادانا.1363 تعدادصفحات: 336 صفحه
سلام دوستان؛ این بار می خواهم کتابی را به شما معرفی کنم که در سال 1983.م همای نوبل بر شانه های نویسنده اش نشسته است. « سالار مگسها» اثر جاودانه ی « ویلیام گلدینگ»... شاعر و رمان نویس بریتانیایی که از هفت سالگی آرزوی نویسندگی داشته و در نوزده سالگی وارد آکسفورد شد و ادبیات انگلیسی خواند. سالار مگس ها معروفترین کتاب گلدینگ است که روایتگر« معصومیت از دست رفته » انسان هاست.گروهی پسر بچه ی مدرسه ای بین 6تا12 ساله بر اثر سانحه ی هوایی، و سقوط هواپیما، سر از یک جزیره ی استوایی در می آورند. اول همه چیز خوب و جذاب و حتی فوق العاده است وخیلی خوب پیش می رود...
ادامه مطلب ... دو شنبه 20 آبان 1392برچسب:سالار مگسها,گلدینگ,الهه ی الهام,حسن سلمانی, :: 20:10 :: نويسنده : حسن سلمانی «محمد مهدی الجواهری» متولد عراق بسال 1900میلادی و متوفی 1997م محمد مهدی الجواهری در خانواده ایرانی در نجف به دنیا آمد و پس از جنگ جهانی دوم تابعیت عراق را پذیرفت.اقدامات انقلابی وی بعنوان عضو حزب کمونیست عراق در اوضاع آشفته سیاسی، از سویی مورد غضب و تحت تعقیب حکومت وقت قرار گرفت و از سویی دیگر مورد تقدیر دولت های بعدی قرار گرفت .او که عمیقا ً تحت نفوذ شعر کلاسیک عرب بود با دیگر نئوکلاسیک گرایان نیز سهیم بود ؛ امّا در زمره معدود کسانی قرار گرفت که مهارت و تبحرشان در شعر سنتی خلاقیتشان را تقویت کرد . قدرت موزون ،جذبه و نیروی عاطفی شعرش در شاعران جوانتر که این ویژگی ها را برای خلاص کردن خود از شعر کلاسیک بکار گرفتند؛ بسیار تاثیر گذار بود. . آثار برگزیده: 1-دیوان الجواهری(مجموعه آثار 1941،1950،1953) 2-نامه ای از تبعید (1965 ) 3- نامه بازگشت (1969 ) 4-در بیخوابی (1971 ) مترجم: زین العابدین چمانی دو شنبه 20 آبان 1392برچسب:الجواهری,ادبیات جهان, چمانی,الهه ی الهام, :: 12:47 :: نويسنده : حسن سلمانی «آدم فروشی» سهل - سومبات* توانستی بفروشی چه چیزی را به چه؟ چه کس ی را به که؟ گر تنها بودی، هیچگاه نامت را بر زبان نمی آوردم همچو میکروب بر تاریخم پخش شدی و سرایت کردی برای رسیدن به قله ای که راهش با سینه ی بابک هایم گشوده گشته
ادامه مطلب ... یک شنبه 19 آبان 1392برچسب:, :: 11:22 :: نويسنده : حسن سلمانی «جوردی آلبیستون» جوردی آلبیستون، متولد استرالیا بسال1964میلادی آلبیستون دوره دکترای خویش را در ادبیات انگلیسی در سال 1995به پایان رساند .نخستین مجموعه اشعار وی به نام آرکس عصبی (1995) شایسته جایزه اول در جایزه ماری گلیمور و جایزه دوم در جایزه ان الدر شد و همچنین در فهرست جایزه نوین برترینهای ولز جنوبی با نام کنت اسلسور قرار گرفت. دومین مجموعه اشعار آلبیسون با نام BOTANY BAY DOCUMENT;تاریخچه شعر زنانBOTANY BAY(1996 باز آفرینی شاعرانه زندگی زنان محکوم در BOTANY BAY و PORT JACKSON است که با بهره گیری از منابع تاریخی مانند روزنامه ها، گزارش های سفر با کشتی ، نقشه ها و یاد داشت ها بر آن فائق آمده است. سومین مجموعه اشعارش به نام اعدام جین لی (1998) اظهار نظر در باره آخرین زن اعدامی در استرالیا است . مجموعه اشعار اخیر وی تاکید فکری و آموزشی دارد ودر عین حال همزمان به باز سازی قلمرو مردان در شروه های استرالیایی و بازسازی و پیکر بندی مجدد تاریخ استرالیا بر اظهار نظر در باره "حکایت وی " می پردازد. مترجم: زین العابدین چمانی یک شنبه 19 آبان 1392برچسب:جوردی آلبیستون,چمانی,الهه ی الهام,ادبیات جهان, :: 10:16 :: نويسنده : حسن سلمانی « امیری باراکا» امیری براکا، متولد آمریکابه سال 1934.م است. نام اصلی او اورت لروی جونز است که در نیوآرک نیوجرسی به دنیا آمد. امیری باراکا به دانشگاه هاروارد رفت و در نیروی هوایی خدمت کرد. سپس به نیو یورک نقل مکان کرد. او از دانشگاه کلمبیا و نیو اسکول( مکتب جدید) فارغ التحصیل شد و به سرعت به چهره ای شاخص در محافل ادبی پیشگام تبدیل شد. باراکا چندین مجله ی بانفوذ را ویراستاری کرد.دوست نزدیک و عضو وابسته ی شاعران مهم بیت،بلک ماونتین( کوه سیاه) و مکتب نیویورک شد. با موفقیت نمایشنامه ی 1964 وی به نام « هلندی» که به کاوش تنش نژادی و تنفر پرداخت، باراکا به شهرت و معروفیت ملی رسید. در اواسط دهه ی 1960.م او از این دنیای آسمان جل، مأیوس شده بود و از این تعصب و بی عدالتی نژادی به شدت خشمگین شد. ر سال 1965.م زن سفید پوست و بچه هایش را ترک کرد و علقه اش را با دوستان روستایی سفیدپوستش برید. نامش را عوض کرد و به هارلم نقل مکان کرد. سرانجام به نیوآرک برگشت و در آنجا نویسنده ی مهم و برجسته ی نهضت ادبیات سیاهان و فعال سیاسی ، جنجالی برای ملی گرایی و جدایی سیاهپوستان شد. در سال 1974.م ایدئولوژی و شعر باراکا دوباره تغییر کرد. او ملی گرایی اولیه ی سیاهان را کنار گذاشت و شروع به حمایت از مارکسیسم کرد. در طی مراحل مختلف شغل های گسترده ی باراکا، او را فردی ناآرام، با ذهنی وقّاد و تخیل کلامی قوی می بینیم. شعرهای اولیه ی او مبهم، دردناک و غزل های شخصی است که از صور خیال غریزی و ساختار تکه تکه بهره گرفته تا خودآگاهی دردناک روحی را که از خود و جامعه ی رنج کشیده است، منتقل کند. در شعرهای بعدی و اغلب بحث انگیز وی بیشتر از گفت و گو استفاده شده است و به شکل بلوز و جاز هستند و گرایش دارند که مستقیم تر و کنش مدارتر باشند. آثار برگزیده: 1- دیباچه ای بر یادداشت خودکشی جلد بیستم(1961) 2- سخنران مرده(1964) 3- جادوی سیاه(1969) 4- اشعار برگزیده(1961-1995) چاپ1995 مترجم: زین العابدین چمانی «یوگنی الکساندروویچ یوتوشنکو» یوگنی الکساندروویچ یوتوشنکو متولد روسیه بسال 1933میلادی است. یوتوشنکو در ایرکوتسک به دنیا آمد و در مسکو بالید و تحصیل کرد . برخلاف وزنیسنسکی که معاصر وی بود ، سبک شاعرانه یوتوشنکو پرکار، سنت گرا و بسیار مشهور بود . شهرت او بویژه پس از انتشار "بابی یار" در سال 1961و"میراث استالین" در سال 1962 -که اشعار بسیار تند و انتقادی درباره جامعه شوروی و حکومت آن بود و تا سال 1980 میلادی چاپ نشده بود -بیشتر شد . علی رغم این سانسور ، یوتوشنکو عضو اتحادیه نویسندگان شورای ریاست جمهوری اتحاد جماهیر شوروی در سال 1967م. شد. در طی دو دهه بعد چندین مجموعه مهم از غزلیاتش از جمله "برف دارد میبارد"(1969)، "شایعه پدری"(1975)، و نقطه اتکاء(1981) را منتشر ساخت. پس از دوره ی گورباچف، فعالیت های شعری و ادبی یوتوشنکو کاهش یافت در حالی که مشغله های ملی و بین المللی وی در دیگر فعالیت های هنری افزایش یافت. آثاربرگزیده: 1- پیشاهنگان آینده(1952) 2- سومین برف(1955) 3- من از تبار سیبریایی هستم(1971) 4- نقطه ی اتکاء(1981) مترجم: زین العابدین چمانی یک شنبه 19 آبان 1392برچسب:, :: 9:28 :: نويسنده : حسن سلمانی « وداع یاران» چند روز پیش در کلاس درس ادبیات فارسی اول دبیرستان به درس « میر علمدار» رسیدیم، که قسمتی از تعزیه ی حضرت ابوالفضل العباس(ع) است. تقارن زمانی این درس و ایام محرّم، لذّت خواندن این درس را برایمان دو چندان کرد. چیز جالبی که در این درس توجهم را جلب کرد بیتی از شیخ اجل، سعدی شیرازی بود که شبیه امام حسین و حضرت عباس (ع) آن را همخوانی می کنند؛ « بگذار تا بگرییم چون ابر در بهاران کز سنگ ناله خیزد روز وداع یاران» در حالی که حدود ششصد سال فاصله ی زمانی بین واقعه ی کربلا و عصر سعدی است. گذشته از این،تکرار و زمزمه ی همین غزل با سبک و سیاق موسیقی سنتی، که استاد شهرام ناظری در سال های نوجوانی و جوانی مان آن را خوانده بود و بد جوری به دل همسن و سال های من نشسته بود؛ خاطره ی خوش آن سال ها را در من زنده کرد و از بچه های با ذوق خواستم که اصل غزل را به صورت کامل پیدا کنند و به کلاس بیاورند تا همه از شنیدنش لذّت ببرند.عباس باشتنی و دانش آموز دیگری به اسم محمدامین دولت آبادی، تنها کسانی بودند که این کار را کردند. حالا غزل زیبای استاد سخن ، سعدی:
|