الهه ی الهام
انجمن ادبی

«حس گمشده»

تمام برگ هایش زیر و رو شد
و حتی پشت دفتر خاطراتم
تو را گشتم و پیدایت نکردم
به یک آن ته کشید صبر و ثباتم
تمام خانه راگشتم دوباره
میان آن معلق قاب عکس ها
درون درز دیوار اتاقم
ولای چین های پرده ها را
تو راگشتم و پیدایت نکردم
نه بربام بلند و بادگیرم
نه روی شاخه ی انبوه انجیر
نبودی تا در آغوشت بگیرم
تورا گم کرده ام انگار جایی
که مخفیگاه جلاد امید است
کجاجامانده ای، ای حس زیبا
که درد بی تو بودن دیرپای است
چنان سنگین وگیجم من که گویی
دو جام شوکران را سرکشیدم
کجایی شهرزاد قصه گویم
هزار ویک شب است ،کابوس هایم
کجاشدتازگی حرف هایم
تمام قصه پوشالیست برگرد
دلم صندوقکی بی گنج مانده
کبوتر، لانه ات خالیست برگرد

مسعوده جمشیدی

جمعه 11 مرداد 1387برچسب:حس گمشده,مسعوده جمشیدی,شعر,افغان, :: 20:26 :: نويسنده : حسن سلمانی

 

«نقاشی»



صدا زکالبد تن به در کشید مرا

صدا به شکل کسی شد به برکشید مرا

صدا شد اسب ستم، روح من روان ز پی اش

به خاک بست به کوه و کمر کشید مرا

مگو که بود که نقاشی مرا می کرد

که بادو دیده ی همواره تر کشید مرا

چه وهم داشت که از ابتدای خلقت من

غریب و کج قلق و دربه درکشید مرا

دو نیمه کرد مراپس توراکشیدازمن

پس از کنار تو این سوی ترکشید مرا

میان ما دری ازمرگ کردنقاشی

به میخ کوفته برپشت درکشید مرا

خوشش نیامد این نقش را به هم زد وبعد

دگر کشید تورا ودگرکشید مرا

من وتورادوپرنده کشید در دوقفس

خوشش نیامد بی بال وپر کشید مرا

خوشش نیامد تصویر را به هم زد وبعد

.پدر کشید توراوپسر کشید مرا...

شاعر: سید رضا محمدی هراتی

هدیه: مسعوده جمشیدی

[Web] -
سه شنبه 26 دی 1391برچسب:هراتی,افغان,نقاشی,الهه ی الهام, :: 12:35 :: نويسنده : حسن سلمانی

سلامی دوباره به دوستان عزیزم

مسعوده جمشیدی،بدون تعارف یکی از امیدهای آینده شعر و ادب پارسی ست. هم شعر می گوید هم داستان می نویسد. دختر محترم و مؤدب و مهربان و قدرشناسی که هنوز دانش آموز دبیرستانی است.فردایی روشن را برای مسعوده ارزو می کنم  .آخرین سروده اش را بخوانید و نظر بدهید. لطفاً!!!

«چشمان تو...»

«داستان عشق ماتفسیر چشمان تو بود

خط به خطَّ خواب ها تعبیر چشمان تو بود

خالی از هر مردمانی بود این قلبم ولی

این همه دلدادگی تقصیر چشمان تو بود

می تنیدم دور خوداز رنج و حسرت پیله ای

حال اگر پروانه ام تدبیر چشمان تو بود

تو مرا آواره ی غربت سرای غم مبین

کشور دیرینه ام کشمیر چشمان تو بود.»

شعر: مسعوده ی جمشیدی 

چهار شنبه 17 خرداد 1391برچسب:افغان,حمیرا قادری,مسعوده جمشیدی,حسن سلمانی, :: 16:6 :: نويسنده : حسن سلمانی

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 65 صفحه بعد

آخرین مطالب
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان الهه ی الهام و آدرس elaheelham.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان