الهه ی الهام
انجمن ادبی
« غزل شبانه» در کنج بی خیالی مثل همیشه امشب تنها تویی خیال این یادپیشه امشب از خیل خاطراتت تسخیر شد دل من آری شدم شکار این شیر بیشه امشب عشق تو دانه ای شد در مزرع دل من گویی جوانه می زد، می داد ریشه امشب در حجم خلوت من عطر تو را پراکند نام نفس نویست بر پشت شیشه امشب اسباب دوری ما کی کوه بیستون است رنگ تو را گرفته هر سنگ و تیشه امشب تکرارهای موزون، فرسود خاطرم را جایی ببر مرا دور از هر کلیشه امشب. مسعوده جمشیدی سه شنبه 29 مرداد 1387برچسب:امشب,غزل شبانه,مسعوده جمشیدی,الهه ی الهام, :: 20:18 :: نويسنده : حسن سلمانی موضوعات آخرین مطالب آرشيو وبلاگ پيوندها
تبادل
لینک هوشمند
نويسندگان |
||
|