الهه ی الهام
انجمن ادبی
شب بارونی لبریز اشکه آسمون شهر
درگیر این احساس خیس و تر
یک جای خالی گوشه قلبم
دنبال جاپای تو می گردم
درحد یک رویا ازم دوری
درچشم من بنشین، که تو نوری
این قصه پایان خوشی داره
از پشت ابری که نمی باره
خورشید خانوم مهربون آخر
این بار بنویس قصه رو از سر... مسعوده جمشیدی موضوعات آخرین مطالب آرشيو وبلاگ پيوندها
تبادل
لینک هوشمند
نويسندگان |
||
|